اندکی دیرتر
عصر جمعه
مثل همه ی عصرهاست
هوا مثل همیشه است
آسمان ترک ندارد
زمین گرد است
و صداها
تکرار می شوند
خنده ی دخترانی که هنوز
مزه ی عشق را نمی دانند
هیاهوی خیابان
رقص پرده های لوند
با ساز ناکوک سپیدارها
در نسیم پر خواهش قبل از غروب
که خودش را به همه چیز می مالد و می رود
عصر جمعه
مثل همه ی عصرها شفاف است
خط ها و سایه ها
حجم ها و سطوح
چشم را می زنند
وقتی که آفتاب به لب بام می رسد
و زمین کم رنگ می شود
مثل تمام روزهای هفته
عصر جمعه درست مثل همه ی عصرهاست
و چای هم طعم همیشگی اش را می دهد
اما انگار دستی
از زندگی بیرونت انداخته است
و همه چیز را از پشت میله ها نشانت می دهد...
عصر جمعه
مثل همه ی عصرها
تمام می شود
تنها اندکی دیرتر
بهاره بهگوی
+ نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم مهر ۱۳۹۴ ساعت 20 توسط بهاره بهگوی
|
قلب بودن کار سختی نیست، ساده است